این روزها برقراری مجدد روابط ایران و عربستان به مهمترین موضوع سیاست خارجی کشورمان تبدیل شده و ورود گسترده نخبگان و صاحبنظران به این موضوع، نشان از اهمیت آن دارد؛ برآیند اظهارنظرهای انجام شده صرفنظر از رویکردهای جناحی، استقبال از این رخداد و ارزیابی مثبت از این تحول است و طبعا تداوم این قبیل گفتگوها برای رسیدن به یک اجماع نخبگی، میتواند دستگاه دیپلماسی را در ادامه راه برای اخذ بهترین تصمیم یاری نماید. مهم این است که با پرهیز از دوقطبی سازی تجدید رابطه با ریاض، این موضوع را یک رخداد ملی تلقی کرده و اجازه ندهیم که رویکردهای حزبی و جناحی این اقدام سنجیده را در بستر زمان به یک چالش تبدیل کنند.توجه به چند واقعیت میتواند در این مسیر موثر باشد.
در این میان، البته قطع رابطه عربستان با ایران دارای پیش زمینههایی بود. ناخرسندی ریاض از توافق هستهای ایران و غرب و کارشکنی در مسیر اجرایی شدن این توافق، اقدامات هماهنگ عربستان با آمریکا علیه سوریه و عراق و محور مقاومت با حمایت از گروههای تکفیری، اقدام ریاض در افزایش بیسابقه تولید نفت برای کاهش قیمت و ضربه به تولیدکنندگان نفتی و همچنین تجاوز به یمن، برخی از این پیش زمینهها برای تیرگی روابط بود. در عین حال سقوط جرثقیل در مکه و فاجعه منا وکشته شدن صدها ایرانی به دلیل کوتاهی مامورین سعودی و همچنین تعرض مأموران بازرسی فرودگاه جده به دو نوجوان زائر ایرانی از جمله رویدادهایی بود که به سردی مناسبات دو کشور دامن زد. اعدام شیخ نمر، روحانی مجاهد عربستان و اعتراض شدید مسلمانان ایران و جهان که به تظاهرات در مقابل سرکنسولگری عربستان در مشهد و برخی اقدامات نسنجیده شد، تیرگی مناسبات را تشدید کرد. نهایتا دولت عربستان از فضای ایجاد شده در سطح بین الملل استفاده کرد و با مظلوم نمایی روابط خود را با ایران قطع کرد. در آن مقطع، عربستان خود را در موضع بالا میپنداشت و حتی پیشنهاد خیرخواهانه ایران برای مذاکره پیرامون حل مشکل یمن را نپذیرفت.
با همه اینها توافق ایران و عربستان برای برقراری دوباره روابط رسمیدر روز ۱۹ اسفند ۱۴۰۱،در شرایط بسیار خوبی انجام شد و نشان از تغییر شرایط منطقه به نفع ایران داشت. این توافق در زمانی اتفاق افتاد که کشورهای عربی به دنبال عادی سازی روابط با سوریه هستند و هیاتهای پارلمانی کشورهای عرب به سوریه سفر میکنند و بعد از مدتها خصومت با دمشق، ریاست جمهوری بشار اسد را قدر نهاده اند. در این زمان رژیم صهیونیستی به دلیل اعتراضات فراگیر داخلی به سیاستهای نتانیاهو با بی ثباتی مواجه است و نیروهای مقاومت و بخصوص مجاهدین فلسطینی در موضع قدرت هستند. همچنین عراق به عنوان یک دوست راهبردی ایران در موقعیت باثباتی قرار دارد؛ ریاست جمهوری و دولت در این کشور مستقر شده، آمریکاییها برای خروج از عراق تحت فشار هستند و نیروهای حشدالشعبی در مقابل داعش صفآرایی کرده و اجازه تحرک به این گروه تروریستی نمیدهند. یمن نیز به دلیل اتحاد میان گروههای مجاهد، حمایتهای مردم و دستیابی به تسلیحات مدرن در موقعیت بسیار خوبی قرار گرفته و دست بالایی در عرصههای میدان و دیپلماسی دارد. در ارتباط با جنگ اوکراین، ریاض تمایل به همراهی با منطقه و روسیه نشان میدهد و در ائتلاف آمریکا و ناتو علیه روسیه قرار نگرفته است. این وضعیت به معنی تضعیف نفوذ آمریکا در عربستان تلقی شده و توافق تهران و ریاض در چین نیز مقدمه ای برای انتقال قدرت از غرب به شرق تحلیل میشود. در این شرایط، عربستان سعودی که زمانی متحد اول آمریکا در منطقه بود پس از ماهها مذاکره دیپلماتیک در عراق و عمان، دست دوستی به ایران میدهد. در مجموع برقراری روابط رسمیایران و عربستان بدون تردید یک دستاورد ارزشمند برای دیپلماسی ایران محسوب میشود که از پشتیبانی میدان هم برخوردار بوده و آن را در مسیر سیاست نظام برای تقویت مناسبات با کشورهای همسایه میتوان دانست.